بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ میزدن ، گنجشک ها جدی جدی میمردند
آدمها شوخی شوخی زخم زبون می زدند و قلب ها جدی جدی میشکستند
و تو شوخی شوخی لبخند میزدی و من جدی جدی عاشق میشدم
نمیخوای شوخی شوخی به این که جدی جدی به فکرتم فکر کنی؟
#آرام ندارم
نه #دلم نه #ذهنم
از #تصمیمات #مثلا #عاقلانه
#من مانده ام با #تنهاییم
#دلم #کمی نه
#زیادی #سقوط #آزاد میخواهد
#شاید اینگونه
#دیگر نه #من باشم
نه #دنیای #من ...
هفت سین هرسال من :
سفت ، سرد ، سخت ..
سنگ ، سکوت ، سد ..
و "موهایی سفید" ..
____
عیدت مبارک ..
سال جدید ، زندگی جدید برای تو .. زندگی پر از زیبایی ها ، آره با خودتم ..
خلاصه بهاری دیگر
بی حضور تو
از راه می رسد
و آن چه که زیبا نیست
زندگی نیست
روزگار است...
چيزيم نيس....
جزء...
يه دلتنگي خفه كننده
همه یک روز
به گذشته بر می گردیم
و برای کسانی که دوستمان داشتند
و ما رهایشان کردیم
سخت خواهیم گریست...
ﻧﻤﻮﺩﺍﺭ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ
.
.
.
.
.
.
.
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ
ﺧﯿﻠﯽ ﻭﺍﺳﺶ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
حـُـــوصـــلـہ
هـــــیــــچْ ڪــَــسْ
را
جـُــز
یــاـב "تــــــ♥ـــــو "
نـــَــבارَمْ !!!
گاهی دلم میخواهدننویسم
عاشقانه ننویسم
عاشقانه زندگی نکنم
عاشقانه راه نروم
عاشقانه فکرنکنم..
امــا...
تا یاد تـــــــ♥ــــــو می افتم
میبینم که
نمی شود....
زندگی یا شیرینه عشق تلخش میکنه
یا تلخه عشق شیرینش میکنه
برای من تلخ بود تلختر شد
خدایا ممنون نفسم بسه
تـــلــخ تـــر از انــتـــظار . . .
انـتـظاریست که مـــی دانی پـایـان خــوشــی ندارد
امـــــــّا
بــــاز هــــم دل به پــایـــانـــی خــــوش مــی بــنــدی . . .
⇜ دعـا نکــــن مـادر
⇜ نمـیـخواهـــم
⇜ پیـــــر شـــــوم
⇜ جـــــوانـــے کـــہ
⇜ خیـــــرے نـداشــــت
⇜ پیــــرے هــــــم
⇜ پیشــکـــش خــودتـــان
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ
ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ ...!!
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﯼ .....
ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑﺰﻧﯽ ﺍﻣﺎ
ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽﮐﻨﯽ !!!
ﮔﺎﻫﯽ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﮐﺮﺩﻩ ﺍﺕ .....
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ ....
ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ...
ﻭ ﺣﺎﻝ ﻫﻢ ﮐﻪ .....!!!
ﮔﺎﻫﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺯﺍﻧﻮ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ
ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﯼ ....
ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﮔﻮﺷﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯾﮑﻪ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﻮ .....
" ﻓﻘﻂ " ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ ....!!!
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﻨﮓ ﻣﯽﺷﻮﺩ .....
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﮕﯿﺮﯼ ...
بـعـضـی وقـتـا مـجـبـوری
تـو فـضـای بغضت بخندی
دلـــــــــــت بــگـــیــــره
ولـــی دلـگـیـری نـکـنـی
شـــــــاکی بـــــــشــــی
ولـــی شـکـایـت نـکـنـی
گـــــــریــــــه کــــنـــــی
اما نزاری اشکات پیدا شن...
خـــیــلــی چیــزا رو بـبینی
ولــــی نـــدیـدش بـگـیری
خـیـلــی حـرفـارو بـشنوی
ولــی نـشـنـیـده بـگـیــری
خـیـلـی هـا دلـتـو بـشکنن
ولی تـو فقط سکوت کنی
چشـــمانت را ببـــند تا عاشق نشوى .....!!
اما ، اگر عاشق شدى .....
چشـــمانت را خوب بــاز كن تا معشوقت را
بهتر ببينى ..........!!!!!
می بینی چه شب ساکتی است،
انگار هیچکسی در دنیا نیست !
یا شاید
من در دنیای هیچکس نیستم...!
"ایگور استراوینسکی"
ادمهایی که تنهایی رادوس دارن...................
در دل خود یک نفر را انقدر دوست دارند...............
که الان ..................نمیتونند یا نمی خواهند هیچ کسی را جایگزین کنند
چون با دل خودشون دارن زندگی میکنند...
گمان مـےکردم وقتے نبـاشـم
دلت مـے گیــرد. . .
امــا دیــدم نہ
بــدون مـن شــادتــرے ،
شـلوغ تـرے ،
صـدای قهقـه خـنده هـایـت
تا اینجـا هم شنیـده مــے شـود
گـویــــا مــــــــــن سد راهت بودم
نگــــران نشو دیگــــرنخواهم بود..
میدونی بن بست زندگی کجاست؟؟؟
جایی که.....
نه حق خواستن داری
نه توانایی فراموشی
سادگی جرم است..
و من..
یک مجرم سابقه دار
چه قدر خسته ام از «چرا»؟
از «چگونه»!
خسته ام از سؤال های سخت
پاسخ های پيچيده
از کلمات سنگين
فکرهای عميق
پيچ های تند
نشانه های با معنا، بی معنا...
دلم تنگ می شود گاهی،
برای يک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه ی داغ»
سه «روز» تعطيلی در زمستان
چهار «خنده ی» بلند
و پنج «انگشت» دوست داشتنی!
■ چیزے شدهـــ ْ دڪتر ْ ...؟
□- متـأسفمـــ ْ ...
■ ﻣَڹ طآقتشو دآرمـ
□- یڪـ ْ بیمآرے نآشنآختــہ س ْ
ڪآرے از دستــ مآ برنمیآد..
■ ینـے چــے ْ ؟ ؟ ؟
□- قلبتـــــ از ڪآر ٰاٌٰفتآدهْ
■ خبـــــ ْ ...؟ ؟
□- اماَ نَفســ میکشـے .
هر چه بیشتر می خواهمت
دورتر میشوی
برگرد
قول میدهم دیگر دوستت نداشته باشم
بى رحمى را بلد نیستم...
اما حواست را جمع کن!
استعدادم در یادگیرى فوق العادست!
قرار نیست
من بنویسم و تو بخوانی حتی قرار نیست
بفهمی که من به خاطر تو نوشته ام !
فقط قرار است دلم ارام بگیرد که نمیگیرد
..دلـم ڪه برایت تنگ مے شـود؛؛؛
مے گیـرد،
فریاد مے ڪشـد،
مے تپـد،
و باز تنـگ مے شـود ...
دلـم ڪه تنگ مے شـود دوست دارم،،،
یڪ دل سیر نـگاهت ڪنــم،،،
یڪ بغض سنگین گریه ڪنـم،،،
یڪ چشـم پر اشڪ بریزم،،،
به اندازه ے یڪ قهر و آشتے در آغوشت بگیـرم ...
و یڪ عمر بگویـم دوستت دارم و بگویے دوستت دارم ......
دلـم ڪه تنگ مے شـود چاره اش فقط تویی،،،
و تـو ڪه نیستی،
دلـم
مے بارد،
مے سـوزد،
مے سـازد،
مے میـرد .....!!!
#قلــبم : خستمــ
#مــن :از چــــے؟
#قلــبم :از تــو... از غصہ هـــات....کے میخوایــ خوبــ شے ...؟؟
#مــن :دیــگہ کــار نکــن خــوب میــشم (:
بــــــاور کن !
خیلی حـــــــرف است . . .
وفـــــــــادار دســــت هایی باشی
که یکبار هم لمســــشـــان نکرده ایی
من اگه قرار بود همه رو ببخشم که آدم نمیشدم،،
""خدا میشدم""
کینه ای نیستم،، ولی آلزایمر هم ندارم..
بعضی "وقتا"
بعضی "آدما"
با یه "حرکت"
یا یه "حرف"
خودشونو برای "همیشه"
از چشمت میندازن...
تا وقتی که مرا نشناخته ای قضاوتم نکن
تا وقتی که با من درگیر نشده ای دست کمم نگیر
تا وقتی که با خودم صحبت نکرده ای پشت سرم حرف نزن...
خدااا ....
زندگیم شده همین چندتا کلمه
•|دیگه حتی
•|حوصله
•|خودمم
•|ندارم
❥❥کسے که تورو نمیخواد نمیخواد دیگه... ❥❥
❥❥ خودتو خورد نکن... ❥❥
❥❥تو خودت بشکن... ❥❥
❥❥غصه بخور اما آویزون نشووو... ❥❥
❥❥ برو.. ❥❥
❥❥یه روزے دلش واست تنگ میشه.. ❥❥
❥❥ یه روزے واس تک تک کارات،، نگرانیات،،گیر دادنات دلش تنگ میشه... ❥❥
❥❥بی صدا بـــــــــــرو.. ❥❥
❥❥ یه روز جای خالیتو حس میکنه... ❥❥
❥❥برووو... ❥❥
❥❥ یه روز تنها آرزوش میشے... ❥❥
❥❥مگه دوسش ندارے؟ ❥❥
❥❥بودنت اذیتش میکنه... ❥❥
❥❥ احساس میکنے داره میپیچونتت؟ ❥❥
❥❥بهتره برے.............. ❥❥
❥❥ یه وقتایے باید رفتــــــــــــــــ... ❥❥
❥❥اونم با پاے خـــــــودتـــــــــ........... ❥❥
❥❥ باید جاتو تو زندگے بعضیا خالے کنے ❥❥
❥❥درسته تو شلوغیا متوجه نمیشن چے میشه.......... ❥❥
❥❥ ولی بدون ❥❥
❥❥یه روزیے❥❥
❥❥ یه جایے❥❥
❥❥ بدجورے یادت مےافتن که دیگه ❥❥
❥❥دیر شده.......... ❥❥
❥❥ کسی که تو رو نمیخواد،، ❥❥
❥❥نمیخواد دیگه....
بعضی وقتا ﺗَﻪ ﺍُﺗُﻮﺑﻮﺱاون ﺻَﻨﺪَﻟﯽ ﺁﺧَﺮﮐِﻨﺎﺭِﺷﯿﺸﻪ
ﺑِﻬﺘَﺮﯾﻦﺟﺎﯼِﺩُﻧﯿﺎﺳﺖ
ﺑَﺮﺍﯼﺁﻧﮑﻪﺳَﺮَﺕﺭﺍﺑِﭽَﺴﺒﺎﻧﯽﺑﻪﺷﯿﺸﻪ
ﺯُﻝ ﺑِﺰَﻧﯽﺑﻪﯾِﮏﺟﺎﯼِﺩﻭﺭ
ﻭﻓِﮑﺮﮐُﻨﯽ
به اینکه اَگَْْرنباشی نه دِلی بَرایَت تنگ میشود
نه چشمی منتظرِدیدارت است نه کسی توروبه یاددارد
ﻓﮑﺮﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺭَﺕ ﻣﯿﺪَﻫَﺪ
ﻭﯾﺎﺩَﺕ بِرَوَﺩ ﻣَﻘﺼَﺪَﺕ ﮐُﺠﺎﺳﺖ
ﺁﻩ ﺑِﮑِﺸﯽﺍﺯﯾﺎﺩﺁﻭَﺭﯼِ
ﺣِﻤﺎﻗَﺖﻫﺎﯼِﻋﺎﺷِﻘﺎﻧﻪ ﺍﺕ
ﺷﯿﺸﻪﺑُﺨﺎﺭ ﺑِﮕﯿﺮَﺩ
ﺗﻮﺑﺎﺍَﻧﮕُﺸﺖ ﺑِﻨِﻮﯾﺴﯽدوستم داشته باش
ﺩِﻟَﺖﺑِﮕﯿﺮَﺩﺍَﺯﺍَﺯ ﺗَﺼَﻮﺭِ غِیْرِمُمْکِنَش.
دیگرﭼِﺸﻤﻬﺎﯾَﺖﺭﺍﺑِﺒَﻨﺪﯼ
ﻮﺗﺎﺁﺧَﺮﯾﻦﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩﺩَﺭﺧُﻮﺩَﺕﮔِﺮﯾﻪکنی
- آخرين بار كي ديديش؟!
+ ... همين يه لحظه پيش ، قبل از اينكه با سوالت از خاطرم بپرونيش!
هیچ جای این شهر
از یادت در امان نیستم
حتی به کوچۀ علی چپ که می روم!
تو میتوانی نیایی
اما من نمیتوانم منتظر نباشم ...
تا دست به قلم میبَرَم
سراغِ تو را میگیرند کلمات
گاهی لال میشود آدم...
حرف دارد؛ولی....
کلمه ندارد....!!!
بغلشـ نـکردم
نبـوسیدمـش
زیر بـارون باهاش قـدم نزدم نزدیکشـ نبـودم...
مـن فقط
از دور دوسشـ داشتم و دارم
خیال تو
می ارزد به داشتن همه
پس با خیالت
بیخیال همه...
تعداد صفحات : 6