بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ میزدن ، گنجشک ها جدی جدی میمردند
آدمها شوخی شوخی زخم زبون می زدند و قلب ها جدی جدی میشکستند
و تو شوخی شوخی لبخند میزدی و من جدی جدی عاشق میشدم
نمیخوای شوخی شوخی به این که جدی جدی به فکرتم فکر کنی؟
#آرام ندارم
نه #دلم نه #ذهنم
از #تصمیمات #مثلا #عاقلانه
#من مانده ام با #تنهاییم
#دلم #کمی نه
#زیادی #سقوط #آزاد میخواهد
#شاید اینگونه
#دیگر نه #من باشم
نه #دنیای #من ...
هفت سین هرسال من :
سفت ، سرد ، سخت ..
سنگ ، سکوت ، سد ..
و "موهایی سفید" ..
____
عیدت مبارک ..
سال جدید ، زندگی جدید برای تو .. زندگی پر از زیبایی ها ، آره با خودتم ..
خلاصه بهاری دیگر
بی حضور تو
از راه می رسد
و آن چه که زیبا نیست
زندگی نیست
روزگار است...
می بینی چه شب ساکتی است،
انگار هیچکسی در دنیا نیست !
یا شاید
من در دنیای هیچکس نیستم...!
"ایگور استراوینسکی"
سادگی جرم است..
و من..
یک مجرم سابقه دار
چه قدر خسته ام از «چرا»؟
از «چگونه»!
خسته ام از سؤال های سخت
پاسخ های پيچيده
از کلمات سنگين
فکرهای عميق
پيچ های تند
نشانه های با معنا، بی معنا...
دلم تنگ می شود گاهی،
برای يک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه ی داغ»
سه «روز» تعطيلی در زمستان
چهار «خنده ی» بلند
و پنج «انگشت» دوست داشتنی!
بى رحمى را بلد نیستم...
اما حواست را جمع کن!
استعدادم در یادگیرى فوق العادست!
من اگه قرار بود همه رو ببخشم که آدم نمیشدم،،
""خدا میشدم""
کینه ای نیستم،، ولی آلزایمر هم ندارم..
بعضی "وقتا"
بعضی "آدما"
با یه "حرکت"
یا یه "حرف"
خودشونو برای "همیشه"
از چشمت میندازن...
تا وقتی که مرا نشناخته ای قضاوتم نکن
تا وقتی که با من درگیر نشده ای دست کمم نگیر
تا وقتی که با خودم صحبت نکرده ای پشت سرم حرف نزن...
تا دست به قلم میبَرَم
سراغِ تو را میگیرند کلمات
گاهی لال میشود آدم...
حرف دارد؛ولی....
کلمه ندارد....!!!
اِدوارد: میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟
آنا: چه فرقی میکنه؟ وقتی دوتاشون بَدَن...
اِدوارد: وقتایی که باهات حرف میزنم و
حواست پیش یکی دیگه س،
این میشه رنج!
آنا: خب درد چیه اونوقت؟
اِدوارد : که با این حال، باز دوستت دارم!
"سقوط عقابها"
رابرت کیوساکی
✖️↯ اَز وقٺے ➥
⇦ شوخے اختراع شــــد✖️
✖️↯دیگــہ هیچ ➥
⇦ حرفے تو دلہ ڪسے نموند.➣➣
✔️گرفـــــــتی مطلبـــــــــــو✔️
نبودن هایی هست...
که هیچ بودنی،
جبرانش نمی کند...
کسانی هستند
که هرگز تکرار نمیشوند
و
"تو "همانی هستی که..
هیچکس جای خالیت را پر نمی کند...
خـــــودت بـــــــــاش
کپــــــــــی 100 تـــــــــومنه
به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز را در تو تشخیص دهد :
اندوه پنهان شده در لبخندت
عشق پنهان شده در عصبانیتت
و معنای حقیقی سکوتت را . . .
توهین کردن با زبان کار بدیه،باعث رنجوندن طرفت میشه...
اما بدتر از اون توهین کردن با رفتار...مراقب رفتارامون باشیم که یه موقع توهین توش نباشه...توهین با رفتار باعث خرد شدن غرور و دل شکستن میشه...دل شکستن تاوان سنگینی داره...
ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﺎﺷﻴﺪ
ﻳﺪﻓﻌﻪ ﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺑﻪ ﻭﻳﺘﺮﻳﻦ ﻳﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ
ﻛﻪ ﺧﻮﺷﺘﻮﻥ ﺑﻴﺎﺩ؟
ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺟﺎﻱ ﭘﺎﺭﻙ ﭘﻴﺪﺍﻣﻴﻜﻨﻲ ﻣﻴﺮﻱ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ
ﺍﻣﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﺍﺯﺩﻭﺭ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻴﺮﺳﻴﺪﻩ
ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻱ ﺳﻤﺖ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺟﺮﻳﻤﻪ ﻫﻢ ﺷﺪﻱ….
ﺧﻴﻠﻲ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ ﻣﻴﻤﻮﻧﻦ!
حکآیتــــــــــــ قلبـــــــ♡ــــ بعضیـــــــــــہآ شــــــבه حکآیتــــــــــــ تبلیغـــــــــــ املآکــــــــــ倫ـــــــــــ✔️
⇦◇فروشــــــــــــــــــــــــــــــــــــ✘⇨
⇦◆رهنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ✘⇨
⇦◇اجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــآره✘⇨
گرگ عاشق آهویی شد...
تمام دندانهایش را کشید که او را نخورد...
آهوی او رفت...
حالا او مانده..
و بره هایی که به او میخندند...!
این است رسم زندگانی..!
آدمها شبیه حرفهایشان نیستند..
ساده لوح نباش!
هیچکس،دیگری را برای چیزی که هست دوست ندارد...
!!
علاقه ی آدمها به هم از نیازهایشان شروع می شود،،؛
نیازهایی که شاید،
روزی،،
آدم دیگری،،
پاسخ بهتری برایشان داشته باشد...
حسین پناهی..
آدم های دنیای من فعل هایی را صرف میکنند
که برایشان صرف داشته باشد .
"همه چیز بازیچه نیست."
این را پروانه ای گفت که بالهایش در دستان کودکی جا مانده بود..
حسابــ هر دوتاشــ از دستَمــ در رَفته
گریه هایــِ راستکیمــ
خنده هایــِ الکیمـــ :)
زخمی در پهلویم هست روزگار نمک میپاشد و من پیچ وتاب میخورم وهمه گمان میکنند که من میرقصم...............دکتر شریعتی
میخواهم اعتماد کنم
اما
بد جایی بدنیا امدم....
_________زمین________
√ از آכم هــا مـے گـذرم؛
כلــــم را گُـنـכه تـر مـے ڪنـــم…
نـاراحـت ایـטּ نیـωــﭡــم ڪـﮧ چـرا جـاכه ے رفـاقـﭡـــم
بــا مــرכم همیـشـﮧ یـڪ طـرفــﮧ اωــﭞْ…!!
مـهــــم نیـωــﭞْ اگــر همیشـﮧ میشکنندم…(!)
همیشـﮧ شــاכ مـے مـانـــم ڪـﮧ چیـزے ڪــم نگـذاشـﭡـﮧ ام؛
و بـﮧ خـــوכم ، رفـاقـﭡـــم و “خُــכاے خــوכم ” بـכهڪــار نیستم . . .<~~
تیغ روزگار چنان شاهرگ کلامم را بریده
که سکوتم بند نمیاد......
گاهی وقتا لازمه زمین بخوری...
تا ببینی کیا پشتتن...
کیا باعث رشدتن...
کیا میرن...
کیا همه جوره میمونن!!
گاهی لازمه جوری زمین بخوری که زخمی بشی ...
زخماتو باز بذاری ببینی :
کیا نمک میباشن ...
کیا مرحم میذارن ...
کیا باتو هم دردن ...
کیاهم خود دردن!
هیچوقت تا زخمی نشی نمیتونی بفهمی کی چه رفتاری میکنه!
دست یه کسایی نمک میبینی که روشون قسم میخوردی
و یه کسایی مرحم میذارن رو زخمات که اصلا یادشون نبودی!
انقد مات و مبهوت رفتارای اونا میمونی که کلا یادت میره زمین خوردی،زخمات دیگه نمی سوزن این جیگرته که میسوزه...که چرا به بعضی ها بیشتر ازلیاقتشون بها دادم ، بعضی هارو هم فراموش کردم!
هیچ وقت تو زندگیت این ۴چیزرانشکن: اعتماد،عهد،ارتباط و قلب.گرچه شکسته شدن آنهاصداندارد،ولی بسیاردردناک است!
در حضور هفت گروه هفت کار رو مخفی انجام بده
تا سعادتمند گردی:
1 – در حضور فقیر . دم از مال و منالت نزن
2 – در حضور بیمار . سلامتیت را به رخش نکش
3 – در حضور ناتوان . قدرت نمایی نکن
4 – در برابر غصه دار. خوشحالی نکن
5 – در برابر زندانی. آزادی ات رو جلوه نمایی نکن
6 – در حضور افراد بدون فرزند. از فرزندت تعریف و نوازش نکن
7 – در برابر یتیم. از پدر و مادرت نگو
(چون سوز دل به این زودی سرد نمیشود)
ﻛﺴﻲ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﻣﺎﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﺪ
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ...
ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺴﺎﻧﻴﻜﻪ
ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﻣﺎﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ..
مادر میگوید: “دلتنگ نباش!
پیدایش میشود حتمن.”
اما دریغْ که نمیداند
گمشدهی این قصه، مناَم!
رسیدهام،
اما
مثل سیبی بهوقتِ افتادن!
* تــــو * * هـــم * دردى ...!
و مـــن در ايـــن ** تـــــــوهـــــم **
كــــــه ..........
* تــــــــو * *** همــــــدردى *** .....!!!
استـــــاد پناهیـــــان :
مواظب باشیم "دلـــــمان" جایی نرود که اگر رفت باز گرداندنش کار سختی است وگاهی محال است.
اگر برگردد معلول و مجروح و سرخورده باز میگردد .
مراقب باشیم "دل"، آرام ، سربه هوا و عاشق پیشه است
و خیلی سریع "انـــــس" میگیرد.
اگر غفـــــلت کنیم میرود و خودش را به چیزهای "بی ارزش" وابسته میکند.
بدانـــــیم
"القلـــــب الحـــــرم اللـــــه"
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﻣﺮﮔﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ......!!!! ﮐﻪ ﻧﻪ ﻋﯿﻦ ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ...... ﻭ ...... ﻧﻪ ﻋﯿﻦ ﺁﺩﻡ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ......! ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﯾﮏ ﺫﺭﻩ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ..... ﻭﻟﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﻢ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .....!!! ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .... ﻭ ...... ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺣﺎﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ .... ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ .... ﻭ ... ﻫﺮ ﺁﺩﻡ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯾﻢ ...!!!! ﮐﻪ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ ...... ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ .....!! ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺎﻡ ﺳﺎﻝ ...... ﻭ .... ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻘﺎﻁ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﻢ ..... ﻫﻤﯿﺸﻪ ...ﻫﻤﯿﺸﻪ ... ﻫﻤﯿﺸﻪ .... ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺩﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ .... ﻣﺎ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﺮﺩ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ....!!!! ﻭ .... ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﺭﯾﺰ ﺭﯾﺰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﯾﻢ .... ﮐﻪ ﮐﻼﻥ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ .... ﻭ ...... ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻭﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ...... ﮐﻪ ﺑﺸﻮﺩ ! ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﻭ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ...... ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻧﮑﺮﺩ ..... ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﻟﻌﻨﺘﯽ...
لَبخـنــבْ ڪـِﮧ مے زنـمــْ
בَر בُنیـآے ڪـوבڪـآنـﮧ פֿـوבتآטּْ فڪـر مے ڪُـنیـב؛
בَرבے نیسـﭞْ ...
زَجـرے نیسـﭞ ...
غَــمے نیسـﭞ ...
اَمــــآ ...
بـآ هَـر لَبخـنــבْ روحَـمــْ زَخـمــْ بـَر مے בآرבْ ...-
قـَﮩـقَـﮩﮧ ڪـِﮧ مےْ زَنـمــْ בْلمــْ ضَجـﮧ مےْ زنـבْ ...
ایـטּْ آَسـﭞْ حڪآیـﭞ ِ ڪَسےْ ڪـﮧ
بـآ خَنـבه هآیشْ בُنیـآیےْ رآ مےْ خنـבانـב!
این روزها فقط کافیه کمیـــــ حضور نداشته باشیـــــ ،
فراموشتــــــ نمی کننـــــ ،
بلکه براتـــــ یه جایگزینــــ انتخابــــ میکننـــــــ کهــ سرگرمــــ بشنــــــ...
بعد تو دلشونــــ میگنـــــ گور باباشــــــ که نیستـــــ ...!!!
اندوه که از حد بگذرد،
جایش را میدهد به یک بی اعتنایی مزمن،
دیگر مـهـم نیست
بودن یا نبودن،
دوست داشتن یا نداشتن،
آنـچه اهمیت دارد
کشداری رخوتناک حسی است،
که دیگر تو را به واکنش نمیکشاند،
در آن لحظه فقط در سکوت غرق می شوی،
و نگاه میکنی و نگاه ....!!!!!